۱۳۸۷ اسفند ۱۷, شنبه

عكس هاى ازحيات به اصطلاح وحشى







عكس هاى جالبى از حيات وحشى و اينكه نشون ميده بد از اينكه متوجه ميشه تو مه بار دار بوده اول بچّه ها رو نجات ميده بد هم همانطور كه تو عكس مشخصِ براى اين كارش دق كرده و مرده اين تصاوير و با زندگى يه انسانها و صد ها نفرى كه روزنه به دست يكديگر كشته ميشوند يا اينكه كسانى كه خونه مردم و بخاطر استبداد و سر كوب خودشون شيشه كردند مقايسه كنيم بد هم به كتاب هاى دينى و چيزهاى كه همه اون ها رو ملاك قرار دادند و به نام اونها كارهاى رو انجام دادند كه حتى در حيات وحشى هم ديده نميشه اونوقت تفاوت انسان و حيوانات را فقط عقل ميدونن آيا احساس از عقل گرفته نميشه پس مى تونم اينجورى خودمو راضى نگار دارم كه جود و درونِ بعضى از افراد عقل و احساس نيست اونا حيوان هم نيستند يك جسمى هستند كه فقط در حال حركت هستند چون بسيار در جنگ ها و نا امنى ها در سراسرِ دنيا ديديم كه زنانِ بار دار را هم راه با جنين درون شكم كشتند يا كودكان را سر زد ند به خاطره عقيده يه خانواده هاى شان يا كشتن كودكان بخاطر نژاد دين و رنگ پست ايشان پس لنت بد بر كسى كه انسان و حتى حيوان نيست ولى حق زندگى ميخواهد و جان ديگران رو ميگيرد چه به نام دين چه به نام قانون چه از روى غرور .........فريد.........



۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

گزارش تصويری از حرمسراي قاجار

تنها زن زيباي دربار ناصري كه عاقبت مجبور به نوشيدن قهوه قجري شد

زنان به اصطلاح بالا شهري تهران


ا ين هم يكي از شاهزاده هاي به اصطلاح متجددقجري
(شليته پوشيد بي شلوار



ملكه هاي زيبايي افسانه


.........................................................................................................................................................................
واقعا وقتى ميبينم ايران الان انقدر از ديگر كشورهاعقب است براى اينه كه قبل همه چيز فقط براى راحتى يه سران و بزرگان وجود داشته در دوره پهلوى هم كه ايران پايه ها يه پيشرفت را با حضور رضا شاه محكم كرد با اشتباهات پسرش اين پاى ها نبود شد و ايران صلاح است در پيشرفت و رسيدن به ديگر كشورها در جا زده چون به نظرِ من بدترين دوران شاهان شاهى يه ايران دوره قاجار است چون افرادِ بسيار نا كار آمد به درجه رسيدند و ايران خراب تر از گذشته شد و و به روى كار آمدنِ پهلوى ايران با انديشه هاى رضا شاه روز به روز پيشرفت كرد ولى اين پيشرفت ها برنامه بلند مدتى نداشت و اگر هم داشته با نا كار آماده يه افراد و حكومت هاى بد هيچ تاثير براى آبادانى نداشته زيرا همه مسئولان فقط به موضوعات و كار هاى خود و خوش گذران اى ها پرداخته اند........فريد.......


دختران دانشجوی دانشگاه های دولتی از ترم 1 تا ترم 8

ویژگی های کلی:این دختران از آن دسته دخترانی هستند که تا زمان ورود به دانشگاه با واژه ای به اسم پسر غریبه هستند و تنها وسیله نقلیه ای که سوارشده اند اتوبوس می باشد.از نظر شکل ظاهری بیشتر شبیه مردان غیرتمند و با خدا هستند!!!خصوصیات دانشجویان دختر:ترم 1- اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها ERRORمیدهد! چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند.و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! {پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال GF نباشید چون اولاً پا نمدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد(یکی در هر 10 میلیون سال)همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!} فقط برای عملیات قضای حاجت به WC می روند.طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند.تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند.سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند. وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!) درفاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند!متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند! به مقداربسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشودولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد..سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند.کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود.نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند.اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون:سلام علیکم ورحمة الله و برکاته! دو- سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند!(استغفرالله)ترم 3 - به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند.به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده WC قضای حاجت نیست!!!سوژه خنده پیدامیکنند . همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا 4 جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند.می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد! تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود.در جواب سلام شما میگویند سلام!ترم 4 – با واژه BF آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند.ابروها نازکمیشودوسیبیل ناپدید!در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به WC میروند!همیشه در دانشگاه از قسمتهای ''پر پسر'' عبور میکنند.شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه!(نکته:اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: 1- دختره ترم 4 درس میخونه.2-شما خوشتیپید!.3 – یالامخشو بزن دیگه چلمن!)شروع میکنن به نوشتن جزوه !هر 2-3 شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدنهای مامان بابا.(خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید!) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن!(آره جون خودت .بیچاره پدر ,مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست!!!!) در جواب سلام شما میگویند:سلام.چطوری؟خوبی؟ترم 5 –یکی از این موجودات خوش خط و خال (BF ) را بدست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!اصلاً سرکلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با WC کار دارند!چون BF دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند( چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که BF دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا! =آخر بی جنبگی)کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد.از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است!(اینجاست که میگن مردونگی مرده!!!) به دلیل افزایشآرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!یک میز اختصاصی برای خودشان و BFشان در تریا دانشکده رزرو است!تابلو میشوند.کارکنان حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند.سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند!در جواب سلام شما (بعد از 10 دقیقه!) می گویند:اوا سلام ببخشید حواسم نبود(طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست....خاک بر سرت!)ترم 6 – خیلی تابلو میشوند!عاشق میشوند! مورد سوءاستفاده قرار میگیرند!مشروط میشوند!!!ترم 7 –به طرز وحشتناکی تابلو میشوند! در عشق شکست میخورند!مشروط میشوند!ترم 8 – دوباره آدم میشوند.دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند(من لذت می برم میبینم این جوونارو.......!)جای جایدانشگاه برایشان خاطره انگیز است.مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند.در به در دنبال شوهر میگردند.به نگهبان جلوی در دانشگاه هم پا می دهند.بعد از دانشگاه: ازدواج میکنند و رخت بچه میشورند

فروش كليه شوهر برای خريد خودرو

براي رهايي از اين وضعيت به توصيه همسرم اقدام به فروش كليه خود كردم و با پول آن يك دستگاه خودروي پرايد براي او خريدم تا شايد با اين كار شرايط لازم براي ادامه زندگي فراهم شود. جام جم: زني كه به خاطر چشم و هم چشمي ، شوهر جوانش را وادار كرده بود كليه خود را بفروشد تا براي وي خودرو بخرد، با شكايت شوهرش روانه دادسرا شد. خانم عباسي، داديار شعبه سوم دادسراي بعثت با اشاره به اين پرونده گفت: چند روز پيش مردي با مراجعه به شعبه سوم دادياري دادسراي ناحيه 16 با ارائه شكايتي از همسر خود، خواست او را طلاق دهد. شاكي در اظهاراتش گفت: از دست همسرم خسته شده‌ام در طول چند سال زندگي مشترك به دليل زيادخواهي ‌هاي او به خاك فلاكت افتاده‌ام و او مدام با زخم ‌زبان‌هايش اغلب وانمود مي‌كند كه من توانايي و عرضه هيچ كاري را ندارم و بستگانش از جمله خواهر و پسرخاله او كه همزمان با من تشكيل خانواده داده‌اند، از شرايط مالي خوبي برخوردارند و من هنوز در زندگي خود پيشرفت نداشته‌ام. شاكي در ادامه گفت: اختلافات ما ريشه در مسائل اين چنيني دارد و چند ماه پيش اين اختلافات زماني به اوج خود رسيد كه باجناقم يك خودرو خريد. پس از اطلاع همسرم از اين موضوع روزگارم سياه شد و هر روز اين وضعيت بدتر مي‌شد و تاب وتحمل آن را نداشتم. شاكي افزود: سرانجام براي رهايي از اين وضعيت به توصيه همسرم اقدام به فروش كليه خود كردم و با پول آن يك دستگاه خودروي پرايد براي او خريدم تا شايد با اين كار شرايط لازم براي ادامه زندگي فراهم شود. اما همسرم دست‌بردار نيست و نمي‌خواهد بپذيرد كه من يك كارمند ساده هستم و هر ماه با حقوقي كه دريافت مي‌كنم، تنها قادر به زندگي آن هم با قناعت و چشم‌پوشي از خيلي از خواسته‌هاي خود هستم. وي يادآور شد همسرم مدام به من سركوفت مي‌زند و من تمام اين مسائل را صرفا به خاطر 2 فرزند خردسال خود تحمل كرده‌ا‌م؛ اما اخيرا و پس از آن كه باجناقم براي همسر خود يك سرويس طلا خريده است، همسرم آزارهاي خود را از سر گرفته و از من مي‌خواهد به هر قيمتي كه شده براي او هم بخرم.... قاضي پرونده نيز در اين ارتباط گفت: پس از ثبت اين شكايت دستور تحقيق در اين زمينه صادر و مشخص شد مرد شاكي يكي از كليه‌هاي خود را فروخته است و همسايه‌ها نيز در تحقيقات‌ بيان كردند، مدام ميان اين زوج مشاجره و درگيري وجود دارد. خانم عباسي اضافه كرد: پس از مشخص شدن نتيجه تحقيقات، دستور احضار زن شاكي صادر و تحقيق از وي آغاز شد.زن جوان در اظهارات خود گفت: از همان كودكي زياده‌خواه و افزون‌طلب بودم، اما والدينم به خاطر مشكلات مالي، هيچ‌گاه به درخواست‌هاي من پاسخ نداده بودند. تا اين كه پس از ازدواج به دليل روياهايي كه با آن زندگي كرده بودم، از شوهرم مي‌خواستم زندگي مناسب و مرفهي برايم مهيا كند و دلم مي‌خواست در ميان فاميل همسر مرا به خاطر زندگي تجملاتي تحسين كنند و زماني كه خواهرم كه از كودكي با او رقابت داشتم خودرو خريد، شوهرم را وادار كردم تا با هر قيمتي كه شده خودرو خريداري كند؛ اما او قادر به تهيه پول نبود تا اين كه يك روز با مشاهده يك آگهي درخصوص خريد و فروش كليه، فكري به ذهنم رسيد و سرانجام شوهرم را ترغيب كردم تا كليه خود را بفروشد. وي افزود: پس از آن كه احضاريه دادسرا به دستم رسيد و متوجه شدم شوهرم قصد طلاق دادن مرا دارد، يك باره به خود آمده و متوجه شدم در چند سال گذشته من به شوهرم بد كرده‌ام و به او تعهد مي‌دهم ديگر او را وادار به كاري نكنم كه قادر به انجام آن نيست. قاضي پرونده اظهار كرد: پس از ثبت اظهارات زن جوان و آشتي ميان اين زوج، پرونده آنها مختومه شد. وي افزود: اميدوارم زوج هاي جوان توجه به ارزش ها و عرف‌هاي جامعه را در نظر گرفته و فراموش نكنند زندگي مشترك نيازمند بالا‌بردن آستانه تحمل از سوي طرفين است._________________09352649870

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

جديدترين مدل بيني روي صورت دختران جوان ايراني

تا چهار دهه پس از ورود جراحي پلاستيك به ايران، تقاضاي آن محدود به زنان و دختران طبقات بالاي اجتماع بود، اما از دهه گذشته گرايش به زيباسازي چهره در ميان تمام اقشار جامعه اعم از زنان و مردان چنان رايج شده، كه به راحتي طبقات متوسط و پايين جامعه را نيز درگير كرده است.افزايش تقاضا براي جراحي زيبايي تا جايي اهميت پيدا كرده كه متقاضيان به راحتي حاضر به پرداخت مبالغ ميليوني براي آن شده‌اند.اين در حالي است كه اين ميزان از هزينه براي جراحي زيبايي، با سطح زندگي بسياري از افراد تناسب ندارد و همين امر مشكلات فراواني براي آن‌ها ايجاد مي‌كند.درحال حاضر تعداد زيادي از دختران و زنان 14 تا 45 سال براي جراحي زيبايي به جراحان پلاستيك مراجعه مي‌كنند و يا تمايل به انجام اين عمل دارند كه البته بسياري از آنان براي انجام اين كار با مخالفت فراواني از سوي خانواده هايشان روبرو مي‌شوند.گرايش به عمل‌هاي جراحي زيبايي در ايران تا اندازه‌اي گسترش پيدا كرده كه اكنون در ميان ساير كشورها در رتبه ي اول قرار دارد، اين در حالي است كه بيش از سه هزار پزشك بدون داشتن تخصص در زمينه جراحي زيبايي دست به انجام اين‌گونه عمل‌ها مي زنند.يعني به طور متوسط در هر يك از سه هزار و 400 شهرستان كشور يك پزشك اقدام به عمل جراحي بيني مي‌كند.طبق اعلام سازمان نظام پزشكي كشور تنها 101 پزشك در ايران داراي تخصص جراحي پلاستيك و ترميم هستند كه اسامي آنها در اين سازمان به ثبت رسيده است.زير پوست شهربراي گفت‌وگو با جراح زيبايي از چند روز قبل وقت گرفتيم. سرش حسابي شلوغ بود و قرار گذاشتند كه بين معاينه دو بيمار مرا بفرستند داخل اتاق. دير شده بود و عجله داشتم. سر كوچه درمانگاه كه رسيدم پيرمردي سعي مي‌كرد چرخ دستي‌اش را به جلو هل بدهد، چرخ دستي‌اش تمام پياده‌رو را اشغال كرده بود و عابران با زحمت مي‌توانستند از كنار او عبور كنند، دختري هم با فاصله در پشت سر او راه مي‌رفت، مثل اين كه دوست نداشت از او جلو بزند و دائماً با اضطراب به اطرافش نگاه مي‌كرد، انگار از كسي فرار مي‌كرد.پيرمرد به درمانگاه كه رسيد چرخش را به تير چراغ برقي كه جلوي آن بود زنجير كرد، مثل اينكه اين چرخ تمام دارايي اش بود چون تا زماني كه وارد دالان درمانگاه شود چند بار برگشت و آن را برانداز كرد.وارد مطب شدم، پزشك مشغول ويزيت دختري بود كه سعي مي‌كرد تا از زيبا شدن بيني اش اطمينان حاصل كند ولي وي حاضر به دادن تضمين نبود و مي گفت:"اگر پيش هر كسي بروي قول زيبايي صددرصد را نمي‌دهد. خودت بايد با در نظر گرفتن شرايط تصميم آخر را بگيري."اما انگار او عمل جراحي را به همه چيز ترجيح مي داد برگه‌ي رضايت نامه اوليه را امضا كرد و از اتاق خارج شد.خواستم شروع به صحبت كنم كه در اتاق باز شد و بيمار بعدي وارد مطب شد. پيرمرد را به سرعت شناختم؛ انگار هنوز نگران چرخ دستي‌اش بود، به آهستگي وارد اتاق شد و همان دختري كه پشت سرش راه مي‌رفت به دنبالش به اتاق آمد.آنها هم براي جراحي آمده بودند! آن هم جراحي بيني، كسي كه پدرش نان شب را با هل دادن چرخ دستي به دست مي آورد، آمده بود تا جديدترين مدل بيني را امتحان كند...بالاي شهر ، پايين شهرشميسا يكي از دردانه‌هاي بالا شهري است كه خانواده‌ي اشرافي‌اش نگذاشته‌اند آب توي دلش تكان بخورد، پشت در اتاق عمل او را مي بينم. وقتي علت عمل بيني اش ار مي پرسم تنها علتي كه به مغزش مي‌رسد اين است كه چهره اش براي خودش در آينه تكراري شده، او مي گويد دلش مي‌خواهد در مهماني آخر ماه با چهره‌اي جديد وارد شود.محمود باباخاني متخصص گوش و حلق و بيني در زمينه جراحي بيني در اين رابطه مي گويد: علت عمده‌ي افزايش جراحي بيني در ميان ايرانيان اختلاط نسل است و همين امر باعث بد شكلي بيني در افراد مي‌شود.وي ابرازداشت: در بسياري از موارد علت گرايش جوانان به عمل‌هاي زيبايي مانند جراحي بيني شيوع مدهاي كاذب در جامعه است، و دليل موجه اين ادعا را الگوگيري جوانان از گروهاي دوستي در مدل بيني و ارائه تصاوير بازيگران هاليوودي براي عمل هاي زيبايي دانست.داور شيخاوندي روانشناس نيز در اين زمينه به برنا مي گويد: علت عمده‌ي گرايش جوانان به جراحي بيني و زيبايي نداشتن اعتماد به نفس آنها در گروه‌هاي دوستي است.وي معتقد است: آنها براي جبران اعتماد به نفس خود از انواع وسايل از جمله آرايش سر و صورت و لباس‌هاي مد روز تا انواع جراحي‌هاي زيبايي استفاده مي كنند.به گفته اين روانشناس در بسياري از موارد تبديل زيباشناختي به يك ارزش اساسي در زندگي مي‌تواند از عوامل مهم گرايش به عمل‌هاي زيبايي باشد.گرايش به زيبا شدن شايد يكي از اولويت‌هاي انتخابي افراد براي مطرح شدن در جمع دوستان و آشنايان و افزايش ميزان اعتماد به نفس باشد؛ اما جوان زيادي وجود دارند كه در كنار ورود چنين معيارهايي راه‌هاي ديگري را براي جلب توجه و كسب اعتماد به نفس بر مي گزينند، مواردي چون تلاش براي بدست آوردن رتبه هاي برتر علمي در شاخه هاي مختلف تحصيلي و ... .
علاوه بر اين كارشناسان علوم اجتماعي معتقدند؛ گسترش دامنه ارتباطات جمعي در قالب رسانه هاي تصويري برون مرزي از مهمترين دلايل تغيير الگوهاي به روز جوانان است